×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

خاموشی

دلتنگی ها

یک شعر



من دعا کرده ام    از خورشید بگیر وقدم در راه بگذار             درختان سبز پوش خواهند بود

  • به شکوفه ها گفته ام            زحمت بکشند وترا آرایش کنند
 

وقتی به رود رسیدی یک قایقران منتظر است        که شب هنگام قلبش بر سر آبها صدا میزند

  • وقایقش از تخته بند طلاست                       وترا خواهد برد       

ساحل ها مسکون خواهد بود                      از آدم ها خواهش کرده ام که دوستت بدارند

وکسی بر سر راهت خواهد آمد                    که صدای مرا شنیده است
 
گونتر برونو فوکس ترجمه محمود حدادی
جمعه 14 مرداد 1390 - 3:43:58 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://mry_hbp.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 19 مرداد 1390   10:15:03 PM

مرگ من روزی فرا خواهد رسید

در بهاری روشن از امواج نور

http://tanha1369.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 15 مرداد 1390   11:27:41 AM

از چیزی امیدی میسازیم برای فردا

و کش می آید

همه وجودمان در جاذبه فوق العاده اش

سفری، دیداری، تغییری، چیزی از این دست...


چیزی که متعهدمان کند ادامه بدهیم
!!

http://khamoshiii.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 14 مرداد 1390   12:14:56 PM

فریاد عزیز وبلاگتو من خواندم ولی متاسفانه ظاهرا پروفایل وبلاگ شما را فیلتر کرده اند وکسی نمیتواند نظر ارسال کند

http://khamoshiii.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 12 مرداد 1390   7:25:28 PM

به میگفتند شش هزار سال تاریخ ایرانی که در گمراهی وظلالت بوده واین سی سال نجات یافته ایم حالا هم که معلوم شده از این سی سال ۲۵سال که توسط اجنبی ها مملکت اداره شده واین ۵سال اخر هم که در اختیار منحرفین بوده..........