×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

خاموشی

دلتنگی ها

خالی بهتر

نه مجال خواب نه مجال آه   داشتم به کودکی ام فکر میکردم   که همیشه جمله ی الیوشا یکی از سه برادر برادران کارامازوف داستایوفسکی  در ذهنم بازی بازی  میکند که خطاب به بچه های مدرسه گفت شاید خاطره ای در کودکی ما را بتواند نجات دهد ..به  دنبال خاطره های خوب رفتم ...ولی آه ای خدا خاطره ای بیاد نمی آورم که بد یا خوبش را جدا کنم . یعنی هیچ امیدی نیست ؟شاید نیست ...بیست ساله بودم که در اثر حادثه ای عاطفی خواستم خودکشی کنم اما حالا حتی حال و حوصله ی این کار را هم ندارم...تا بحال شده که خودت هم از بی حالی خودت حالت گرفته شود ؟عجب از زنده بودن

این جهان واهل او بی حاصلند

هردو اندر بی وفایی یک دلند
زاده دنیا چو دنیا بی و  فاست
گرچه رو ارد بتو آن رو قفاست
اهل ان عالم چو ان عالم ز بر
تا ابد در عهد و پیمان مستمر 
پنجشنبه 21 مهر 1390 - 4:19:41 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://jlali.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 21 مهر 1390   9:45:23 PM

دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من

گر از قفس گریزم کجا روم، کجا من؟



کجا روم که راهی به گلشنی ندانم


که دیده برگشودم به کنج تنگنا من



نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته کس به من دل


چو تخته‌پاره بر موج، رها، رها، رها من



ز من هر آنکه او دور ، چو دل به سینه نزدیک


به من هر آن که نزدیک، ازو جدا، جدا من!



نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی


که تر کنم گلویی به یاد آشنا من



ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟


که گویدم به پاسخ که زنده‌ام چرا من؟



ستاره‌ها نهفتم در آسمان ابری


دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من



http://bebeka.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 21 مهر 1390   7:06:49 PM

از شما انتظار دیگه ای داشتم بیست ساله و خودکشی .من نوزده ساله بودم تو جنگ بودم بعد از خدمت کار یک نامزده هفت ساله داشتم تا سر بله بورن عمو جانش یک وقی زدن همه هچیز را بهم زدم با اینکه نزدیک دو سه میلیون خرج این خانم کرده بودم .عمو جان فرمودند اب بندر عباس اهک دارد و دست دخترمان خراب میشود...حالا ان بنده خودا تازه شنیدم شوهر چهارمش را کرده و هنوز دارد من را مقایسه میکند ولی روزگار همین هست.به خاطر بی وفایی ها نباید قصه خورد